۱۳۹۰ دی ۱۹, دوشنبه

اوستیای جنوبی کشوری ایرانی تبار ( قوم ايراني آلان - بخش ۱ )

پيش گفتار

بي گمان در هفته هاي اخير بارها و بارها نام "اوستياي جنوبي" را شنيده ايد و مي دانيد كه در پي تك گرجيان به اين سرزمين و پاتك روس ها, چه تحولي در زمينه صف آرايي هاي ميان روسيه و غرب پديد آمده و برسميت شناختن استقلال اين سرزمين از سوي روس ها و يكچندي دولت ديگر چه بحراني در زمينه روابط بين المللي ايجاد كرده است. اما نكته اي كه شايد بيشينه ايرانيان از آن ناآگاه باشند اين است كه اوستيا نامي است كه توسط بيگانگان به اين سرزمين داده شده و نام اصلي و تاريخي اين جمهوري كوچك و نیز همزاد شمالی اش در خاک فدراسیون روسیه "آلانيا" ست كه نياخاك يكي از اقوام و تيره هاي كهن و نژاده ايراني بوده و هست. با توجه به اين رويدادها – كه شايد دوران ساز هم باشد – برآن شدم تا طي سلسله نوشتارهايي به معرفي تاريخ و تبار و سرگذشت اين قوم ايراني براي خوانندگان "خاك و خون" دست يازم. باشد كه در آگاه سازي ايرانيان از هم تباران برون از مرز خودشان سودمند افتد.
 نام و زبان آلان ها شاخه اي از درخت تنآور تيره هاي ايراني اند كه امروزه در سرزمين قفقاز مي زيند. در دوران باستان, بخش عمده آلان ها در مناطق شمال درياهاي كاسپين و سياه مي زيسته اند, اما بعدها بر شبه جزيره كريمه و مناطق پهنآوري در قفقاز نيز چيره گشته اند. نام "آلان" (Alan) از واژه كهن ايراني "آريا" (Arya) مشتق شده و از اين روي با نام نامي ايران همريشه است. زبان آلاني نيز يكي از زبان هاي گروه زبان هاي ايراني است كه به شاخه شمالي اين گروه تعلق دارد (همچون سكايي و ماساگتي و ...). آلان ها به لحاظ قومي با "سرمت ها" (Sarmatians) خويشآوند بوده و محتملا گروهي از اينان بوده اند كه به تدريج برجسته ترين نقش در ميان اين اتحاديه ايراني را بدست آوردند. اين قوم كه شاخه اي از ايرانيان كوچگر شمالي (Scythians) بوده اند, بنا بر طبيعت زندگي شان سامانه نوشتاري پيشرفته اي نداشته و از اين روي ما آگاهي چنداني درباره ريختار نخستين زبان ايشان نمي دانيم, اما بر اساس واژگان و دستور زبان كنوني شان و پس از زدايش و پالايش اثرهاي زبان هاي تركي و قفقازي, زبانشناسان به بازسازي بخشي از زبان كهن آلاني توانا گشته اند. نام اين تيره ايراني به شكل هاي گونه گوني در نوشته ها و سندهاي تاريخي آمده است. يونانيان از واژه هاي Alanoi, Asaioi, Rhoxolonaoi, Aorsoi, Sirakoi و Lazyges , روميان از واژه هاي Alani و Halani , روس ها و مجارها از واژه هاي "Yas" و "Yasi" و گرجيان نيز از واژه "Osi" براي ناميدن اينان بهره مي برده اند و گونه اي از همين نام اخير است كه امروزه به طور رسمي براي ناميدن اين قوم ايراني و سرزمینشان به كار مي رود (Ossetia - Ossetians) . با این حال خود آلان های امروزین یعنی باشندگان جمهوری های اوستیای شمالی و جنوبی، کشور خود را بیشتر به نام "ایرون" (Iron) و زبان خویش را نیز "ایرونیگ" (Ironig) می خوانند که با نام های ایران و اران و سرانجام با آریان در پیوند است. زبان کنونی آلان ها شباهت بسیاری به زبان گات های اوستا دارد و به زبان ایرانی "پشتو" نیز بی شباهت نیست.

تاريخ تاريخ آلان را مي توان به 3 دوره بخش كرد: 1- از ابتداي مسيحيت تا دوره كوچهاي بزرگ 2- از دوره كوچهاي بزرگ تا تازش تاتارها و تيمور 3- از دوره تازش تاتارها و تيمور تا اكنون

دوره نخست : در اين دوره, آلان ها به عنوان قومي جنگآور و كوچگر پاي به عرصه تاريخ مي گذارند. شهرت و آوازه اي كه آلان ها در اين دوره بدست مي آورند, بيشتر به خاطر خدمات حرفه اي نظامي است كه آنها با ايجاد پيمان ها و ائتلافهاي مقطعي دراختيار امپراتوري هاي همسايه, از اشكاني و ساساني گرفته تا رومي و بيزانسي و خزري, مي گذارند و در اين ميان "اسواران تيرانداز" آنها جايگاهي ويژه دارد.

جغرافي دان شهير يوناني, "استرابو", كه خود زاده ناحيه "پنتوس" در كناره جنوبي درياي سياه بوده , در كتاب "جغرافيا" خود از قدرت و توان نظامي اينان ياد كرده و مي نويسد كه شاه آلان ها مي تواند تا 200 هزار سوار تيرانداز در آرتش خود گرد آورد. وي همچنين مي نويسد كه آلان ها كنترل بخشي از مسيرهاي بازرگاني را به دست داشته و از اين راه ثروتي هنگفت اندوخته اند, به طوريكه داراي زيور و زينت هاي زرين بوده اند. تقريبا به طور همزمان, نام آلان ها و قبايل وابسته آنها در سالنامه ها و تاريخ هاي چيني نيز آمده كه نشان مي دهد بخشي از اينان نيز به سوي شرق رفته بودند. آنچه از اين گزارش ها مي توان دريافت اين است كه در فاصله زماني ميانه سده يكم تا سده چهارم ميلادي, آلان ها به راس هرم قدرت در كنفدراسيون قبايلي سرمتي دست يافته و بر ديگر تيره ها كنترل و فرمانروايي مي داشته اند.

آلان ها در اين دوره در بيشينه جنگ ها و نبردهاي روم در منطقه آسياي غربي و به ويژه در آناتولي و ارمنستان و ماد حضور دارند و به دليل توان بالاي رزمي, نقشي بسيار مهم در تعيين سرنوشت اين برخوردهاي نظامي ايفا مي كنند. در كتيبه "بلاش" , شاهنشآه اشكاني , آمده است كه وي در سال يازدهم شهرياري خويش به نبرد با "كولوك", شاه آلان ها برخاسته است. "يوسف بن ماتيتياهو" ( به لاتين : تيتوس فلاويوس جوزفوس) تاريخ نگار بنام يهودي در كتاب پرآوازه اش "جنگ هاي يهود" گزارش مي دهد كه چگونه آلان ها – كه وي آنها را قبيله اي سكايي مي شمارد – با گذر از دروازه هاي آهنين قفقاز و شكست دادن شاهان ماد و ارمنستان, اين سرزمين ها را به باد غارت و تاراج مي دهند.

با تازش هون ها در سده ي 4 ميلادي, آلان ها به دو بخش "اروپايي" و "قفقازي" بخش مي شوند. پاره اي از آلان هاي اروپايي به همراه برخي تيره هاي ژرمني مانند "ويزيگوت ها" و "وندال ها" در خلال مهاجرت هاي عظيمي كه در اين دوران از شرق به غرب اروپا در جريان بود, شركت جسته و پس از دو بار تازش به ایتالیا سرانجام به سرزمين هاي دوردوست باختر اروپا يعني "گل" (فرانسه كنوني) و شبه جزيره "ايبريا" (اسپانيا و پرتغال كنوني) مي روند. در خلال اين مهاجرت ها, جنگ هايي نيز ميان اين كوچگران با باشندگان قديمي تر روي مي داده كه باز جنگآوري آلان ها براي خودشان و همپيمانان وندالي شان راهگشا بوده است, براي مثال "گريگوري اهل تور", نويسنده كتاب " تاريخ فرانك ها" گزارش مي دهد كه چگونه به هنگام عبور از رود "راین" و در خلال نبرد "ماينز" به سال 407 ميلادي, آلان ها به فرماندهي شاه خود "رسپنديال" (Respendial) و در حالي كه وندال ها در پي كمين فرانك ها غافلگير شده و پس از كشته شدن فرمانده شان در حال شكست بودند به ياري متحدين خود شتافته و دلآورانه فرانك ها را پس مي زنند.برخي از آلان ها نيز باز به همراه همين وندال ها به شمال آفريقا كوچ كرده در آنجا جاگير مي شوند . همچنين ريشه هاي حماسه سلتي "شاه آرتور" و شهسوارانش و نيز نام هاي خاص فرانسوي "Alain" و انگليسي "Alan" و نام شماری از شهرها و ناحیه ها در فرانسه و اسپانیای امروزی نيز يادگاري است از همين كوچ هاي بزرگ آلان ها به سرزمين هاي دوردست اروپاي باختري. در خلال جنگهاي روم با هون ها , آلان ها – محتملا بر اساس خودآگاهي نژاديشان – با روميان بر ضد هون هاي زردپوست متحد شدند و تحت فرماندهي "سنگيبان" (Sangiban)در شكست دادن تازش هون ها به گل در نبرد تاريخي و بسيار مهم "شالونز" (Chalons) به سال 451 ميلادي – كه يكي از 15 جنگ مهم تاريخ جهان شمرده مي شود – نقشي بسيار كليدي ايفا كردند. پس از مرگ آتيلا و باز بر اساس همين خودآگاهي, آلان ها با ژرمن ها همراه شده و براي برانداختن يوغ سلطه هون ها به ستيز برخاستند. در دوره همین مهاجرت ها و کوچ های بزرگ است که می بینیم برخی از سرداران و جنگآوران آلان به مراتب بلند نظامی و رزمی دست می یابند. برای مثال، یک سردار آلانی به نام "ارداپور" (Ardaburious) به عنوان فرمانده لشکری بیزانسی در زمان "تئودوسیوس"، سپاه ساسانیان به رهبری "بهرام پنجم" را شکست داده و "نصیبین" را فتح می کند. وی در سال 427 و پس از کسب چندین پیروزی نظامی دیگر در ایتالیا به عنوان "کنسول" روم معرفی می شود. پسر وی نیز پس از کسب افتخارات چشمگیر نظامی در سال 434 به همین عنوان می رسد و نوه وی در سال 447. پس از مرگ امپراتور "تئودوسیوس دوم" در سال 450 , سنای کنستانتینوپل به همین مرد آلانی (نوه ارداپور که خود نیز نام پدربزرگش می داشته) پیشنهاد تاج و تخت سلطنتی می دهد اما وی از پذیرش این مقام خودداری نموده و قدرت را به زیردست خویش وامی گذارد.

بخشي ديگر از آلان هايي كه از شمال درياي سياه به اروپا كوچيدند نيز به سرزميني وارد شدند كه امروزه نام "لهستان" بر خود دارد و از همينجا است كه "صرب ها" و "كروات ها" به عنوان دو قبيله آلاني نامشان وارد عرصه تاريخ مي شود. دركتيبه هايي مربوط به سده سوم ميلادي كه از شهر "تاناييس" بر رود "دن" در روسيه كنوني بدست آمده از كروات ها (Choroatos) به عنوان قبيله اي آلاني ياد شده است. همچنين پتولمي از قبيله صرب (Serboi) به عنوان قبيله اي سرمتي باشنده شمال قفقاز ياد مي كند و ديگر اسناد مكتوب در سده سوم ميلادي از صرب ها به عنوان قبيله اي آلاني در استپ هاي منطقه ولگا-دن ياد مي كنند. سرانجام اين دو قبيله آلاني در سده هفتم ميلادي به دعوت "هراكليوس" (هرقل) امپراتور بيزانس به مناطق باختري بالكان كوچيده و در سرزمين هاي كنوني شان جاگير مي شوند.






اما آن بخش از آلان ها كه در قفقاز مانده بودند, تحت تاثير عوامل گوناگون زندگي كوچ نشيني را رها كرده و يكجانشين شدند. اين تحول, سرآغاز پيدايش پادشاهي "آلانيا" در قفقاز شد كه مربوط به دوره دوم تاريخ آلان ها مي شود و ما در بخش دوم اين سلسله نوشتار به آن خواهيم پرداخت.

ادامه دارد ...