۱۳۹۰ بهمن ۲۷, پنجشنبه

اندر حکایت وا دادن نره خر کد خدا و درماندگی اپوزسیون

یه داستانی را پیشتر خوانده بودم که این روزها شدیدا در فکرم مرور میشه. زنگی که در گوشم با دیدن یه سری از صحنه ها نواخته میشود. این زنگ خطر این چند روزه بیشتر نمود پیدا کرده و باعث شد این متن رو همراه با ذکر اون داستان بنویسم. مستقیم میروم سر اصل مطلب و درد دلی با دوستان عزیز و خودم که خیلی جاها حرمت را نگاه نداشتیم. "حـــرمت"ی که یعنی پاسداشت و احترام به حفظ  ارزش ها. گمشده ای که اینروزها رخ می نماید. پاسداشت و احترام به خونهای عزیزانی که در راه هدف ما قدم گذاردند و با نثار خون پاکشان فانوس آزادی از یوغ استبداد را برایمان روشن کردند. احترام خون نداها و سهراب ها و محمد مختاری ها ... را نگاه نداشتیم. مایی که مثال "خر" کدخدای دهی شدیم که اسیر دغل گرایی حاکمیت سیاس هر روز بیش از دیروز به خود می پریم. داستان از این قرار است.  رندان یک روستا خر نری را گیر آورده بودند و بر ماتحتش تراوشات آلت تناسلی ماچه خر مالیده بودند و از بوی این تراوشات خرهای ده به گمان اینکه این خر ماده است بر آن میجهیدند و به نوعی مورد تجاوز قرار میگرفت..این داستان تا جایی پیش رفته بود که این خر بدبخت تا یک خر نر میدیده از ترس فشار پاهاش را باز میکرده و خودش را در موقعیت تجاوز قرار میداده و رندان هم با دیدن این صحنه بیش از پیش به خنده می آمدند و لذت می بردند. این شده حکایت "اپوزیسیون" درب داغان ما. تو روزهایی که دنیا از جنبش مردم ایران نا امید می شود و هر روز با سیاست خطرناک میرود تا ضمینه جنگ رو بچینه این  اپوزسیون غیر ملی ماست که یکسری فرصت طلب که شاید بدشون نمیاد در تقسیم غنایم جیره خوری کنند ! اون غنایم کشور و مردم عزیز من و شماست. اون غنائم قیمت نابودی سرمایه های فرزندانمان و نسل های بعدیمان است . هنوز چند ساعت از تظاهرات 25 بهمن نگذشته بود تظاهراتی که در آن مردمی که قلبشان برای مام میهن می تپید از همه گروهها از سلطنت طلب و سکولار و اصلاح طلب گرفته تا جمهوری خواه ها و ... با وجود خطرات بسیار به میدان آمدند. صحنه هایی را دیدم که جز تاسف کار دیگری نمی توانستم انجام دهم. عده ای مصادره می کردند. عده ای تمسخر و عده ای پا را فراتر گذاشته و علنا جنگ حزبی راه انداختند و حرمت خون یاران را نگاه نداشتند. ننگ بر این اپوزیسیون غیر ملی


ما "خر" کدخدا نیستیم و نخواهیم بود. اپوزیسیون ملی ما اپوزیسیونی است که در آن اتحاد باشد. تا مخالفی نباشد اتحاد معنی پیدا نمی کند. اپوزیسیونی ملی است که در آن سلطنت طلب و اصلاح طلب و سکولار و دموکرات خواه و جمهوری خواه ها و ... دست در دست هم کشور و مردم را آزاد کنند سپس با یکدیگر به نقد هم بنشینند و انتخاب را به مردمی واگذار کنند که مالک اصلی این آب و خاکند. تا کی می خواهید شعور مردم را دست کم بگیرید؟ تا کی کشور باید اسیر این ندانم کاری ها و اختلاف ها باشد و هزینه بدهد؟ مردم ایران گروهها و اپوزیسیون لاشخور نمی خواهد که به انتظار تقسیم غنائم نشسته باشد و از ترس بیشتر بردن دیگری هر روز دست بر گریبان دیگری باشد.  مردم ایران "لقب" نیاز ندارند بلکه آزادی می خواهند. تـــا زمانی که وجود یکدیگر را برسمیت نشناسیم و دست در دست هم نگذاریم آزادی "سرابی" بیش نخواهد بود. اپوزیسیونی که بیخیال در انتظار حمله بیگانه باشد نبودش بسیار مفیدتر از بودنش است. در صورت شکست قیام مردم از جنگ گریزی نیست ولی آیا ما اکنون آنقدر مفلوک شده ایم که از دروغ های خارجی هم حمایت کنیم!! در آخر.درود به دلاورانی که دل در گرو مام میهنی دارند که این روزها چشم در مشت فرزندان پاک خود دارد.





هیچ نظری موجود نیست: