دیر زمانی است می خواهم این را برای اصغر فرهادی این فرزند پاک ایرانزمین بنویسم. فرزندی بواقع شایسته که همیشه خود را با مردم و از مردم دانسته و میداند.نا خودآگاه یاد آنروزهایی افتادم که حاکمیت مستبد با تولید فیلم ضد ایرانی اخراجی ها به غرور زخم خورده ملی ایرانیان نیشخند میزد. در هیاهوی اعدام آزادی در ایران اصغر فرهادی فیلمی را روانه بازار کرد. فیلمی از جنس مردم و از نوع ایرانی. فیلمی که در عرصه جنگ هنری در اردوگاه مردمی در برابر حاکمیت مستبد قرار گرفت. دیر زمانی نپاید که آحاد ملت با حمایت بی دریغشان عرصه را در ایران بدون چون و چرا از آن خود کردند. سپس نوبت به میدانهای بین المللی رسید و"جدایی نادر از سیمین" رفت تا عناوین نخست را درو کند. در آن هنگام و زمانی که جایزه گلدن گلوب به این فیلم رسید باز شاهد افتخار آفرینی ملی بودیم نه از بابت جایزه و کسب مقام اول بلکه از آنجهت که فرهادی با اهداء آن به مردم خود و میهن عزیزش نفس مسیحایی در کالبد پیکر نیمه جان هنر ایرانی دمید. پیکری که بواسطه جفاهایی مکرر در سلطه اهریمنان ضد ایرانی و ضد هنر به نفس نفس افتاده بود و می رفت تا با بسته شدن "خانه سینما" تیر خلاصی نصیبش شود. بعد از آن و کسب مقام های نخست دیگر این غرور سر بلند کرد تا بعد از بدست آوردن جاییزه نخست "سزار" و "اسپیریت" نوبت به جولانگاه و مهد اصلی رقابت ها یعنی "اسکار" برسد. فرهادی تا همینجا حق و دین خود را به مردم و کشورش ادا کرده بود و با بدست آوردن این مهم تیر خلاصی بر پیکر اهریمن سرشت جمهوری اسلامی وارد کرد. این موفقیت بواقع پیروزی خواست و اراده مردم در برابر استبداد مطلق بود و بدست آوردن این افتخار در این شرایط دست مریزادی هزاران برابر می طلبد. وقتي توماس لانگمن پسر كلود بري، كارگردان و تهيهكننده مشهور و تازه درگذشته فرانسوي كه خودش تهيهكننده فيلم آرتيست و برنده انبوهي جايزه است، ميگفت همه دارند از محصول من تعريف ميكنند اما وقتي فيلم تو را ديدم، آرزو كردم كه كاش من آن را تهيه كرده بودم غرورم به وجد آمد.آن هنگام که براد پيت ميگفت شب قبل از برگزاري جلسه مطبوعاتي گلدنگلوب، ديويدي جدايي نادر از سيمين را در دستگاه گذاشتهاند و در ميانههاي همان صحنه دادگاه اول فيلم، آنجلينا جولي با ديدن آن جدل زناشويي فيلم را نگه داشته، متاثر شده، فاصلهاي انداخته و بعد از چند لحظه باز تماشا را ادامه دادهاند، اطمينانم بيشتر شد وقتي آنجلينا جولي درباره كار بعديات پرسيد و ساده و راحت درخواست كرد كه در فيلمت بازي كند و در پاسخ حرفت كه گفتي شخصيت زن فيلمت فرانسوي زبان است و گفت تا آن تاريخ ميتواند زبان فرانسه ياد بگيرد، من غرق در غرور شدم و آنگاه که در مراسم اسکار نام "جدایی نادر از سیمین" نماینده ایران به عنوان برنده جاییزه اسکار خوانده شد با شادی همراه با غرور در دل گفتم دست مریزاد فرهادی.... دست مریزاد
۱۳۹۰ اسفند ۷, یکشنبه
"جدائی نادر از سیمین" با اقتدار اسکار را تصاحب کرد...کسب نخستین "اسکار" ایرانی...مرهمی بر غرور زخم خورده ملی بر همگان مبارک
دیر زمانی است می خواهم این را برای اصغر فرهادی این فرزند پاک ایرانزمین بنویسم. فرزندی بواقع شایسته که همیشه خود را با مردم و از مردم دانسته و میداند.نا خودآگاه یاد آنروزهایی افتادم که حاکمیت مستبد با تولید فیلم ضد ایرانی اخراجی ها به غرور زخم خورده ملی ایرانیان نیشخند میزد. در هیاهوی اعدام آزادی در ایران اصغر فرهادی فیلمی را روانه بازار کرد. فیلمی از جنس مردم و از نوع ایرانی. فیلمی که در عرصه جنگ هنری در اردوگاه مردمی در برابر حاکمیت مستبد قرار گرفت. دیر زمانی نپاید که آحاد ملت با حمایت بی دریغشان عرصه را در ایران بدون چون و چرا از آن خود کردند. سپس نوبت به میدانهای بین المللی رسید و"جدایی نادر از سیمین" رفت تا عناوین نخست را درو کند. در آن هنگام و زمانی که جایزه گلدن گلوب به این فیلم رسید باز شاهد افتخار آفرینی ملی بودیم نه از بابت جایزه و کسب مقام اول بلکه از آنجهت که فرهادی با اهداء آن به مردم خود و میهن عزیزش نفس مسیحایی در کالبد پیکر نیمه جان هنر ایرانی دمید. پیکری که بواسطه جفاهایی مکرر در سلطه اهریمنان ضد ایرانی و ضد هنر به نفس نفس افتاده بود و می رفت تا با بسته شدن "خانه سینما" تیر خلاصی نصیبش شود. بعد از آن و کسب مقام های نخست دیگر این غرور سر بلند کرد تا بعد از بدست آوردن جاییزه نخست "سزار" و "اسپیریت" نوبت به جولانگاه و مهد اصلی رقابت ها یعنی "اسکار" برسد. فرهادی تا همینجا حق و دین خود را به مردم و کشورش ادا کرده بود و با بدست آوردن این مهم تیر خلاصی بر پیکر اهریمن سرشت جمهوری اسلامی وارد کرد. این موفقیت بواقع پیروزی خواست و اراده مردم در برابر استبداد مطلق بود و بدست آوردن این افتخار در این شرایط دست مریزادی هزاران برابر می طلبد. وقتي توماس لانگمن پسر كلود بري، كارگردان و تهيهكننده مشهور و تازه درگذشته فرانسوي كه خودش تهيهكننده فيلم آرتيست و برنده انبوهي جايزه است، ميگفت همه دارند از محصول من تعريف ميكنند اما وقتي فيلم تو را ديدم، آرزو كردم كه كاش من آن را تهيه كرده بودم غرورم به وجد آمد.آن هنگام که براد پيت ميگفت شب قبل از برگزاري جلسه مطبوعاتي گلدنگلوب، ديويدي جدايي نادر از سيمين را در دستگاه گذاشتهاند و در ميانههاي همان صحنه دادگاه اول فيلم، آنجلينا جولي با ديدن آن جدل زناشويي فيلم را نگه داشته، متاثر شده، فاصلهاي انداخته و بعد از چند لحظه باز تماشا را ادامه دادهاند، اطمينانم بيشتر شد وقتي آنجلينا جولي درباره كار بعديات پرسيد و ساده و راحت درخواست كرد كه در فيلمت بازي كند و در پاسخ حرفت كه گفتي شخصيت زن فيلمت فرانسوي زبان است و گفت تا آن تاريخ ميتواند زبان فرانسه ياد بگيرد، من غرق در غرور شدم و آنگاه که در مراسم اسکار نام "جدایی نادر از سیمین" نماینده ایران به عنوان برنده جاییزه اسکار خوانده شد با شادی همراه با غرور در دل گفتم دست مریزاد فرهادی.... دست مریزاد
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر