۱۳۹۱ مرداد ۱۸, چهارشنبه

اساسنامه "اتحاد" اپوزیسیون برای نجات کشور



پیش گفتار :
تاریخ هر سرزمینی را فرزندان برومند و رشید آن سرزمین خواهند ساخت. سیر به آزادی فقط از جانب دلسوزان و میهن پرستانی شکل می گیرد که دل در گرو عشق به میهن و مردمشان دارند و بدور از هیچ چشمداشتی سر براه آبادانی و عزت میهن خود می گذارند. در تاریخ ایرانزمین ما نمونه های بسیاری از این افراد بوده اند که سینه به سینه و نسل به نسل در تاریخ مبارزات شان برای آزادی میهن این امانت و وظیفه پاسداشت از آنرا به ما انتقال داده اند. تجربیات نسل ما و اتفاقات اخیر ایران بیش از پیش این مهم را برای ما مسجل می کند که علت اصلی ماندن حاکمیت جمهوری اسلامی بر اریکه قدرت نبود وفاق و اتحاد بین همگی ماست. اتحادی که سرمنزله قدرت بسیار زیادی برای برپایی دموکراسی در کشور است و در نبود آن این فقط حاکمیت است که بهره های کلانی را از آن نصیب خود می کند و روزانه میلیون ها دلار ضرر بر مردم ایران وارد می شود. چه بسا برای عدم شکل گیری این اتحاد دستگاه های اطلاعاتی رژیم شبانه روز در تلاش هستند و با سیاست تفرقه افکنی مانع شکل گیری این مهم شوند هر چه باشد این موضوع تهدید مستقیمی برای موجودیت این رژیم محسوب می شود. تجربه وقایع معاصر به کنار. اینکه ما اکنون در چه زمانی هستیم و در کدام نقطه ایستاده ایم اهمیت دو چندان دارد. کشور در شرایط جنگی است و با گذشت هر ثانیه به جنگ ویرانگری نزدیک می شویم که در صورت عدم اتحادمان دودش فقط به چشم ایران و ایرانی خواهد رفت. اما در صورت متحد شدن می توانیم هزینه های بسیار زیادی را دفع کرده و از شرایط به نفع خود استفاده کنیم. نیاز نیست به اهمیت و لزوم اتحاد اشاره کنیم چون امری است بسیار بسیار ضروری آنهم در این شرایط نفس گیر
موقعیت کنونی و تهدیدها 
۱) اولین خطر موجودیت خود این رژیم است که با استعمار و چپاول ثروت های ملی و انسانی کشور را به نابودی کشانده و جدای غارت ثروت ملی ایرانیان دستش به خون میلیونها جوان ایرانی آغشته است. این رژیم دشمن اول موجودیت ایران و ایرانی است. رژیم استبدادی که جدای چپاول ملت ایران تبعیض جنسیتی و اعدام در آن حرف اول را میزند و ایرانیان را با اعتقادات و عقاید دیگر ملهد و کافر می نگارد و اعدام در آن شکوه تلقی می شود. حاکمیتی که بین ایرانیان و اقوام ایرانی با هزاران دسیسه تفرقه ایجاد می کند و جامعه را بخش بندی می کند. اقتصاد انحصاری را به جایی رسانده است که اختلاف طبقاتی بیداد می کند و ایرانی باید هر روز فقیرتر از دیروز باشد و در آرزوی سیر کردن خانواده اش شب را به صبح برساند.
۲) یکی از مهمترین خطراتی که در شرایط کنونی به آن نزدیک می شویم خطر وقوع جنگ است که بنا به شواهد موجود در این شرایط نتنها شعار نیست بلکه جامه عمل به خود گرفته است. دستیابی ایران به غنی سازی با خلوص بالا و نزدیک شدنش به 90% که بعد از آن زمانی برای رسیدن به بمب اتمی نمی ماند باعث شده کشورهای غربی سیاست تحریم و انزوا و گفتگوها دیپلماتیک را غیر کارامد بدانند و با توجه به زمان اندکی که مانده تا جمهوری اسلامی به این فناوری دست یابد تنها عامل بازدارنده را حمله نظامی بدانند. آمریکا مدت مدیدی بمب های سنگر شکنش را به اسراییل نمی داد ولی اکنون تحویل دادن بمب های سنگر شکن به اسراییل . همینطور ناوهای آمریکایی موجود در خلیج فارس که مسلما برای هالیدی نیامده اند و همچنین موضع گیری های رسمی و واضح سیاستمداران و گروههای آمریکایی و اروپایی از جمله میت رامنی. بنیامین نتانیاهو. ایهود باراک. رامسفلد و .... همه گواه این واقعیت تلخ هستند که اولتیماتوم نزدیکی حمله اسراییل کاملا واقعیت دارد. اما در این میان ج.ا که در خواب شیرین حمایت روس ها است با تشکیل اتاق جنگ با خوش خیالی به پیشواز جنگی می رود که ایران را به مرز نابودی خواهد کشاند و زن و مرد ایرانی را تباه خواهد کرد.جنگ با اسباب بازی های روسی و چینی که هیچ شانسی در برابر سلاح های پیشرفته غربی ندارد و تنها ویرانی. بدبختی و فلاکت و نابودی تمامی زیر ساخت ها و عقب ماندگی بسیار بیشتر را برای ما داراست. سقوط سوریه این حمله را جلوتر خواهد انداخت
۳) گروههای مزدور تجزیه طلب که در شهرهای مرزی ایران آماده فرصتی برای اعلام استقلال هستند با زیرکی و استقبال از این جنگ در سکوتی خاموش در حال آماده شدن برای این نیت شوم هستند. آذربایجان و کردستان ایران بعلاوه خوزستان مناطقی هستند که این افراد در آنجا نفوذ دارند و با تبلیغات مسموم و دروغین با استفاده از تفرقه افکنی های جمهوری اسلامی ماهها و سال ها در حال آماده کردن افکار عمومی بوده و هستند. ارتباط این گروهها با باکو و ترکیه و کردستان عراق و عربستان امری اثبات شده است و مدارک بسیار زیادی در این مورد در دسترس است.




اما چرا "اتحاد" ؟ 


بجز بار معنای قدرتمند این واژه بهتر است به ژرفای آن بنگریم. لازمه پیشرفت هر جامعه ای وجود تمامی نگرش های سیاسی متعلق به آن جامعه است. همانطور که جمهوری خواه باید باشد به همان میزان وجود سلطنت طلب لازم است و همینطور دیگر گروه ها. وجود تفکرات مخالف لازمه پیشرفت یک جامعه است که باعث می شود بعد سیاسی اجتماعی در آن کشور هیچگاه به سمت توتالیتر و یکنواختگی استبدادی نرود. اما در این زمان و حال و هوای اسفناک کشورمان درگیری و عدم اتحاد گروهها بمانند سمی مهلک است که جان کشور را می ستاند. مناظرهای سیاسی قبلتر بوده و در آینده هم در فضایی آزاد و محترمانه بدور از کینه ورزی باید وجود داشته باشد تا جامعه نیل به پیشرفت کند اما اکنون خیر. در یک کلام ساده باید گفت ابتدا باید استعمار و استبداد را سرنگون کرد تا بتوان دموکراسی را برقرار نمود و هیچ گروهی به تنهایی قادر به انجام اینکار نیست. ساده تر اینکه باید کشوری باقی بماند و وجود داشته باشد تا بتوان بر آن حکومت کرد و با روند کنونی و خطراتی که ذکر شد کشور بسرعت بسمت فروپاشی پیش می رود. پس در این برهه زمانی فقط اتحاد است که نجات بخش می باشد. تمامی گروههای سیاسی یک کشور سوگند در اولین اصلشان عشق به میهن و مردم شان است و اصولا فلسفه بنیادی و تشکیل دهنده شان برای پیشرفت و عزت و بزرگی مردم و کشورشان یاد شده است بنابر این بر همه ما واجب است که طبق اصل اول تمامی اعتقادات سیاسی ای که داریم دلسوزانه اختلاف هایمان را کنار گذاشته و دست در دست هم کشورمان را حفظ کنیم. اگر واقعا فرزندان خلف این مرز و بوم مقدس هستیم باید تا نجات کشور و برقراری دموکراسی شانه به شانه هم عشقمان به میهنمان را اثبات کنیم. تا برقراری دموکراسی باید پاسدار این اتحاد باشیم و بعد از آن در فضایی محترمانه در رقابتی سالم با هم بپردازیم و به خواسته مردم و شعورشان احترام بگذاریم .


اهداف و مزیت های اتحاد 

۱) بار شخصیتی این عمل اشاره ای است مستقیم به بلوغ و شعور سیاسی یک کشور. همه ما قبل از اینکه با دشمنی واحد بنام جمهوری اسلامی مواجه باشیم باید اول در درون خود تخم نفرت و خودخواهی و تمامیت خواهی را از بین ببریم. این خودخواهی و تمامیت خواهی ماست که جامعه را بسمت تک قطبی بودن و استبداد سوق خواهد داد. باید به رقابت سالم اعتقاد داشت تا بتوان استبداد را نفی کرد. و اما اهداف اتحاد ...
 1. اگر واقع بین باشیم تو فرصت باقی مانده با اتحادمان می توانیم تمامی قشر های جامعه را بیدار کنیم. اقشاری که در خواب هستند و نسبت به خطرات اطلاعی ندارند و با سیاست های ج.ا مانند بالا پایین کردن یارانه و دلار و مرغ و ... تمرکزی برایشان باقی نمانده است و اسیر بازی های سیاسی حاکمیت هستند. بعد از این پروسه و متحد شدن گروهها فشار بر روی سران احزاب اپوزیسیون شروع می شود. بی شک تمامی این سران می دانند که موجودیتشان در راستای خواست و اراده ملتشان است و حتی اگر بنا به مسائل شخصی مایل نباشند بر اساس این اصل مجبور به تشکیل شورای ملی و یا دولت در تبعید خواهند شد. در سایه این شورا و دولت تمامی مردم و مبارزان در داخل و خارج صدایی مشترک خواهند یافت. صدایی رسا و قدرتمند و زیر یک پرچم اقتداری بسیار زیاد و چندین برابر کسب خواهند کرد. با تشکیل این شورا و وحدت ملی مردم حاکمیت مجبور به کاهش فشار خواهد بود چون بیم آن می رود که با یک بیانیه کلی انفجار وسیعی شکل گیرد که تمامیتش را بر باد دهد و حتی اگر عقب نشینی نکند این شورا کاری بس راحت تر خواهد داشت و در راستای براندازی این رژیم و با وحدت و مشروعیتی که داراست می تواند ابتدا مبارزات را سازماندهی کند و سپس با فراخوان های اعتصابات کلی سقوط را تسهیل بخشد. یادمان باشد وقتی یکی از گروهها فراخوان می دهد ده تا گروه دیگر کنار می ایستند نتنها محکوم به شکست هستیم بلکه جان مابقی هموطنان آزادی خواهمان را به خطر می اندازیم. این وحدت ماست که باعث می شود با یک فراخوان و یک صدای بلند و قدرتمند چنان سیلی روان شود که از پایه بساط استبداد را بر چیند. این اولین هدف و لازمه اتحاد است

۲) با توجه به خطر نزدیکی جنگ حالت اول و سقوط بدست مردم شانس بالایی ندارد. هیچ وطندوستی خواهان جنگ نیست و حاضر نیست کشورش مورد حمله قرار بگیرد ولی واقع بینانه که بنگریم متاسفانه قدرت ما در اندازه جلوگیری جنگ نمی باشد اما می توانیم اگر این جنگ صورت گرفت به آن جهت بدیم جهتی در راستای منافع مردم و کشورمان. این وحدت می تواند در بعد از جنگ نقش بسزایی بازی کند. واقعیت این است که ما اکنون به معنای واقعی کلمه چیزی بنام اپوزیسیون نداریم. گروههای مجزا و عدم اتحاد گروهها کلیتی را معیار قرار نداده تا بتوان با آن وارد مذاکره شد بنابر این با تشکیل شورای ملی و اتحاد اپوزیسیون غرب قبل از حمله ملزم به تعامل با آن خواهد شد. غرب بخوبی می داند که اگر با اپوزیسیون ایران و مردمش وارد تعامل نشود هزینه های بسیار زیادی را متحمل خواهد شد بنابر این در این شکی نیست که بسرعت شورای ملی برسمیت شناخته می شود و این خودش یک گام در راستای عقب نشینی و چه بسا سقوط جمهوری اسلامی است. با تشکیل این شورا غرب ملزم می شود که تمامیت ارضی ایران را و همینطور برگزاری رفراندوم و همه پرسی در ایران را بعد از سقوط ج.ا برسمیت بشناسد و از انجام هرگونه مداخله در آن بپرهیزد. مسائل بسیار زیاد دیگری هستند که با تشکیل این شورا غرب ملزم به تعامل با آنهاست و این به نوبه خود نتنها دست تجزیه طلبان را کوتاه خواهد کرد بلکه از استعمار و گماشتن نیروهای بیگانه جلوگیری خواهد کرد وگرنه اگر نتوانیم این اتحاد و این شورا را تشکیل دهیم آش همان آشی خواهد بود که در گذشته تجربه اش کردیم. این شورا صدای مردم ایران است و از جانب مردم با غرب گفتگو خواهد کرد.


۳) این شورا متشکل از نماینده های گروههای مختلف اپوزیسیون است بجز گروهها و افرادی که ضدیت با تمامیت ارضی و هویت ایران و ایرانی دارند و پیشینه آنها مشروعیتی نزد مردم ایران ندارد.این شورا ملزم است تا مبارزات آزادیخواهانه ملت ایران را تا برقراری دموکراسی و برگزاری همه پرسی و رفراندوم رهبری کند. هر کدام از نماینده های گروهها برای عضویت در این شورا باید از طرف گروه شان معرفی شوند و در این شورا سیاست ها و بیانیه های مبارزاتی و سیاسی اعلام خواهد شد و تمامی گروهها ملزم به حمایت از آن دارند. کوتاهی در تشکیل این شورا که به منزله نجات کشور است از اساس معیار خدمتگذاری یا خیانت یک حزب و گروه قلمداد می شود و هر گروهی که در این راه سنگ اندازی کند مصداق کامل خیانت را انجام داده است. برای نجات ایران عزیز باید عشقمان را بدین گونه اثبات کنیم. در این موج ملی جایی برای خودفروختگان و خودخواهان و تمامیت خواهان وجود ندارد. 
پاینده ایران پاینده ایرانی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر